خلاصه داستان:
داستان چند جوان است که دور هم جمع شده اند تا تئاتری را آماده و در خارج از کشور به روی صحنه ببرند. در این میان تنها نفری که حقیقت رفتن خود را به والدینش می گوید دچار مشکل می شود و گروه بین دو راهی رفتن و نرفتن قرار می گیرد و…
خلاصه داستان:
داستان چند جوان است که دور هم جمع شده اند تا تئاتری را آماده و در خارج از کشور به روی صحنه ببرند. در این میان تنها نفری که حقیقت رفتن خود را به والدینش می گوید دچار مشکل می شود و گروه بین دو راهی رفتن و نرفتن قرار می گیرد و…
خلاصه داستان :
داستان فیلم در ارتباط با سه دوست میباشد که از دهلی نو به یک روستای کوچک میروند و حدودا دو ماه کسی از آنها هیچ خبری ندارد . چند تن از همکلاسی های آنها از دولت میخواهند تا برای یافتن آنها اقدام کنند و دولت "اجی دیوگان" و" اکشی کانا" را برای پیگیری این موضوع راهی روستا میکنند و ...
خلاصه داستان :
داستان فیلم در ارتباط با سه جوان میباشد که هر کدام به خاطر مهریه , دیه و چک به زندان افتاده بودنند میباشد که پس از آزادی به صورت اتفاقی با هم روبه رو میشوند و ...
خلاصه داستان :
داستان فیلم در ارتباط با سعید میباشد که از فردی طلب کار میباشد و آن فرد به جای پول کلی هندوانه به سعید میدهد . ازطرفی هم نامزد سعید همراه با خانوادش راهی تهران هستند و ...
خلاصه داستان:
مریم دختر بهنود امین (وکیل دادگستری) در مسیر بازگشت از دادگاه طی تماسی با پدر وداع کرده و خودکشی میکند و این سر آغاز درگیری بهنود (ایرج قادری) با شبکه ای مخوف می گردد..
خلاصه داستان:
داستان دو برادر را روایت میکند که یکی از آن ها رئیس بانک و دیگر تعمیرکار ماشین است و بر اثر ماجرایی این دو برادر با یکدیگر جا به جا شده که این اتفاق به روند و شکل گیری داستان کمک میکند
خلاصه داستان :
داستان فیلم در ارتباط دختر و پسر جوانی عاشق هم میشوند اما در همین جریان جنگ داخلی در امریکا پیش می اید انها مدت 4 سال از یکدیگر دور می مانند و پسر بعد از جراحتی سخت در جنگی عزم به بازگشت میگیرد و ...
خلاصه داستان:
در شبی سرد و بارانی، پیش از آنکه موسی به خانه برسد، همسرس راحله بر اثر درد زایمان جان می سپارد. موسی در تمام عمر فکر میکند که باعث مرگ راحله شده است. او تمام وحود و عشق خود را پای جعفر تنها یادگار راحبه میریزد و…
خلاصه داستان:
پسر بچه ای به نام لطیف که در خیابان های تهران گل فروشی میکند تصمیم میگیرید برای یافتن خانواده خود به شمال کشو برود. او در این مسیر دختر جوانی را که از زندکی ناامید گشته به همراه خود به شمال می برد تا با پیدا کردن مادربزرگ خود، یک خانواده را تشکیل بدهد. اما دست آخر کسی را در خانه روستایی پیدا نمیکند..
خلاصه داستان:
فیلم مربوط به زندگی زنی به نام آذر است که مدتهاست بعد از دست دادن همسرش با فرزند معلول و عقب ماندهاش زندگی میکند. او در این سالهایی که مجبور بوده زندگی محدود و آبرومندی را برای خود و پسرش فراهم نماید از طریق خدمتکاری، بسته بندی سبزیجات و ترشی درست کردن امرار معاش میکرده. اما آذر که مدتها با توجه به اینکه گزینه های مناسبی هم برای ازدواج داشته، تصمیم گرفته بود بی شوهر زندگی کند، از تصمیم خود عقب نشینی می کند و می خواهد به خواستگاری مردی بدون حضور پسرش پاسخی مثبت بدهد!